منظومه معرفت

از دیدگاه آیة الله حسینی نسب

 

آزادی اندیشه

 

اسلام ، دین آزادگی و آزاد اندیشی است و قرآن کریم ، پیامبر بزرگ اسلام را به عنوان پیام آور رهایی و منادی آزادی معرفی می کند و چنین می فرماید:

"الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَآئِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمَْ".
                                                                                (سوره اعراف ، آیه 157).

یعنی : مؤمنان کسانی هستند که از پیامبر خدا پیروی می کنند که او را در تورات و انجیل یافته اند و آنان را به کارهای شایسته فرمان می دهد و از کارهای ناروا باز می دارد و امور پاکیزه را حلال و امور پلید را بر آنان حرام می کند و آنان را از بار مشقّت و یوغ سختی ها رها می سازد.

 

آیین اسلام ، پیروان خود را به آزادمنشی و شنیدن افکار و اندیشه های گوناگون و انتخاب بهترین آنها فرا می خواند.  قرآن مجید به روشنی به این حقیقت اشاره می کند و (در سوره الزمر ، آیه 17 و 18 ) در این زمینه چنین می فرماید :

"وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ. الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ".

یعنی : برای آنانکه از پرستش طغیانگران اجتناب کردند و به سوی خدا بازگشتند ، خبر رستگاری است. پس مژده ده بندگان مرا ، آنانکه سخنان را می شنوند و از بهترین آنها پیروی می کنند. آنان راه یافتگان به سوی خدا و خردمندانند.

این فراخوان افتخار آمیز به بررسی بینش ها و گرایش های گوناگون و انتخاب بهترین آنها با آزادی فکر ، بدان جهت است که شریعت اسلام ، مکتبی غنی و سرشار از دلائل استوار است و بر مبنای منطق و استدلال بنیانگذاری شده و طوفان های افکار و اندیشه های مخالف و ایدئولوژی های متعارض ، نمی تواند آن را متزلزل گرداند.

بر این اساس ، آیین اسلام ، هرگونه تقلید در اصول دین و مبانی جهانبینی را مردود می شمارد و آن را با ارزش های الهی ، در تضاد کامل قلمداد می کند. قرآن کریم (در سوره زخرف ، آیات 23 تا 25)  پیرامون این ویژگی اسلام  چنین می فرماید:

"وَكَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِّن نَّذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِم مُّقْتَدُونَ . قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكُم بِأَهْدَى مِمَّا وَجَدتُّمْ عَلَيْهِ آبَاءكُمْ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ كَافِرُونَ   .   فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ   ".  

یعنی : اینچنین است که ما هیچ رسولی را پیش از تو به دیاری  نفرستادیم ، مگر اینکه زر اندوزان و دنیا پرستان به آنان گفتند : ما پدران خود را بر آئینی یافتیم و از راه آنان پیروی می کنیم. پیامبر به آنان گفت: اگر من بهتر از آیین پدرانتان بیاورم ، باز هم از آنان تقلید می کنید؟ 
آنان گفتند : ما به رسالت شما کافریم.
(خداوند می فرماید:) پس ما از آنان انتقام گرفتیم ، بنگر فرجام کار تکذیب کنندگان چگونه است؟.

بر اساس این آیات روشن قرآن ، پیروی کورکورانه از گذشتگان و تقلید در اصول عقائد و مبانی جهانبینی ، از دیدگاه اسلام پذیرفته نیست و هرکسی باید بتواند به فراخور حال خویش ، اصول دین خود را با دلیل و برهان به اثبات برساند.
 

 

ارزش عقل از دیدگاه اسلام

 

مکتب اسلام ، بیش از همه ادیان و مذاهب دیگر ، پیروان خویش را به سوی خردمندی و اهتمام ورزیدن به عقل و حکمت فرا می خواند.

قرآن مجید ، انسان ها را به تفکّر و اندیشیدن در آیات و نشانه های الهی تشویق می کند و (در سوره ص ، آیه 29) چنین می فرماید:

" كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ   ".

یعنی : این قرآن ، کتابی مبارک است که آن را فرستاده ایم تا مردم در آیات آن بیندیشند و خردمندان ، یاد آور حقایق آن باشند.

عقل از دیدگاه اسلام ، زیربنای اساسی عقیده و معیار ارزشمند معرفت انسان است.

از اینرو ، پیامبر گرامی اسلام ، خردمندی را به عنوان میزان ارزش آدمیان قلمداد می کند و  در حدیثی که شیخ کلینی در کتاب اصول کافی ، باب عقل و جهل از آن حضرت روایت کرده است ، چنین می فرماید :

"إذا رأیتم الرجل کثیر الصلاة و کثیر الصیام فلا تباهوا به حتّی تنظروا کیف عقله".

یعنی : اگر مردی را دیدید که زیاد نماز می خواند و بسیار روزه می گیرد، به او افتخار نکنید ، تا آنکه بنگرید عقل و خرد او چگونه است.

امیر مؤمنان (ع) نیز ، عقل را مساوی با زندگی و فقدان آن را در حکم مرگ و نابودی معرفی می کند و در این زمینه چنین می فرماید :

"و فقد العقل فقد الحیاة ، و لا یقاس إلا بالأموات". (همان منبع).

یعنی : فقدان عقل ، در حکم فقدان زندگی است ، و انسان بی خرد تنها با مردگان قابل مقایسه است.

بنا بر این ، آن گوهری که به حیات انسان ارزش می بخشد ، عقل و اندیشه است.

بر این اساس ، امام جعفر صادق (ع) ، عقل را مایه هدایت انسان به آئین الهی و راه یافتن بشر به شاهراه سعادت ابدی معرفی می کند و چنین می فرماید :

"من کان عاقلا کان له دین ، و من کان له دین دخل الجنّة". (همان منبع)

یعنی : کسی که خردمند و عاقل است ، دین دارد ؛ و کسی که دین دارد ، به بهشت جاویدان راه خواهد یافت.

از اینرو ، پیشوایان بزرگ اسلام به ما توصیه کرده اند تا عقاید خویش را با زیربنای استدلال و برهان عقلی مستحکم سازیم و معارف اعتقادی اسلام را در پرتو عقل و خرد ورزی به خوبی بشناسیم و به ارزش های والای آن بیش از پیش آگاه گردیم.

 

جهانبینی اسلامی

جهانبینی ، سه مبحث اساسی را به شرح ذیل ، در بر می گیرد:

هستی شناسی

راه شناسی

انسان شناسی

"هستی شناسی" شامل مجموعه ای از مباحث عقلی پیرامون جهان هستی و مبدأ آفرینش آن می گردد. بنا بر این ، مبحث هستی شناسی، سر انجام به خدا شناسی و توحید منجر می شود.

"راه شناسی" شامل مباحثی پیرامون طریق سعادت انسان و راه رسیدن به خدا که همان آئین الهی است می گردد ، که از طریق وحی و نبوّت به انسان ها ارائه شده است. بر این اساس ،  راه شناسی ،    سر انجام به مبحث نبوّت منتهی می گردد.

"انسان شناسی" ، مباحث شناخت حقیقت انسان و جوهره وجودی او که روح مجرّد است و پس از مرگ نیز باقی می ماند را  در بر می گیرد. بنا بر این ، انسان شناسی ، نهایتا به مبحث معاد ختم می شود.

در پرتو آنچه گذشت روشن می گردد که اصول اساسی جهانبینی به سه اصل "توحید" ، "نبوّت" و "معاد" منتهی می گردد. این سه اصل را در اصطلاح اعتقادات ، به عنوان "اصول دین" قلمداد می کنند ، و همه مسلمانان جهان ، به آنها اذعان دارند.

اما دو اصل دیگر که به "اصول مذهب" معروف هستند ، یعنی : عدل و امامت ، در حقیقت از توابع اصول دین هستند. زیرا مبحث "عدل الهی" در طول مبحث خدا شناسی و توحید قرار دارد ؛ و اصل "امامت" در راستای مبحث نبوّت ، به عنوان ادامه رهبری امّت اسلامی پس از پیامبر ، مورد بحث قرار می گیرد.

در این نوشتار ، به منظور رعایت ترتیب منطقی میان مباحث ، ابتدا به موضوع خداشناسی و توحید می پردازیم و سپس ، مباحث عدل ، نبوّت، امامت و معاد را از نظر گرامی شما می گذرانیم.

شناخت و اقسام آن

از آنجا که مسأله شناخت و اقسام آن ، به عنوان زیربنای مباحث فکری و عقلی محسوب می گردد ، شایسته است پیش از آغاز سخن در باره اصول عقاید ، گفتاری کوتاه را در این زمینه به عرض شما برسانیم.

ادراک آدمی به طور کلی بر دو بخش تقسیم می گردد :

تصور

تصدیق

تصوّر به آن ادراکی گفته می شود که خالی از حکم است. مانند تصوّر کردن نور یا صوت. اما تصدیق ، ادراک توأم با حکم است. مانند تصدیق این امر که نور ، از فتون ها تشکیل شده است و یا اینکه سرعت صوت از سرعت نور ، کمتر است.

معرفت و شناخت آدمی ، بر چند قسم تقسیم می شود :

1- شناخت حسّی و تجربی

سرچشمه این شناخت ، حسّ و تجربه است ، مانند شناخت موضوعات علوم طبیعی چون علم فیزیک ، شیمی ، پزشکی و امثال آنها. البتّه نیروی عقل نیز در جهت تجرید و تعمیم داده های حسّی و تجربی یادشده ، نقش خود را ایفاء می کند.

2- شناخت عقلی

منبع اساسی این شناخت ، به طور کلی ، عقل و خرد آدمی است که مفاهیم عقلی و انتزاعی را (که در اصطلاح فلسفه ، معقولات ثانیه نامیده می شوند) درک می کند و مورد تحلیل قرار می دهد و حکم عقلی مناسب با آن ها را صادر می نماید ؛ مانند مباحث علم منطق ، فلسفه و ریاضیات.

شناخت ما در زمینه اصول دین و مبانی جهانبینی که در این کتاب مورد بحث قرار می گیرد ، از این نوع (یعنی شناخت عقلی) می باشد.

البتّه ممکن است برخی داده های حسّی و تجربی نیز ، منشأ انتزاع مفاهیم کلّی در این نوع از معرفت باشد.

 

3- شناخت شهودی

شناخت شهودی ، به صورت مباشر و بدون واسطه ، به ذات امر مورد شناخت تعلق می گیرد. مانند معرفت انسان به خودش. این شناخت را "معرفت حضوری" نیز می نامند ؛ در مقابل "معرفت حصولی" که حصول صورت شئ است در ذهن.

 

*****