امام حسن عسکری (ع)

اهمیّت بررسی زندگانی ستاره آسمان هدایت، و گوهر دریای ولایت، امام حسن عسکری (ع)، نه تنها به خاطر آموختن دروس زندگی از مکتب پرفیض این امام بزرگوار  است، بلکه می تواند در زمینه تبیین رازهای زعامت خاتم اوصیاء و نور چشم انبیاء، یعنی امام عصر، عجّل الله تعالی فرجه الشریف نیز، راه گشا باشد.
نام آن حضرت : حسن
کنیه ایشان : ابو محمّد
لقب های ایشان : زَکیّ (پاکیزه) ، نقیّ (مهذّب)، هادی، و عسکری
نام پدر ایشان : امام علیّ ابن محمّد الهادی (ع)
نام های مادر ایشان : سلیل، حدیثه، سوسن
تاریخ تولّد: (روز هشتم، بنا بر مشهور) در ماه ربیع الثانی، سال 232 هجری.
تاریخ شهادت: روز هشتم ماه ربیع الأول، سال 260 هجری.
مدّت امامت ایشان: 6 سال.
امام حسن عسکری (ع)، تا سنّ 12 سالگی در مدینه زندگی فرمود. سپس همراه پدر بزرگوارش "امام هادی (ع)"، که به امر حاکم عباسی مجبور به ترک مدینه و اقامت در شهر سامرّاء گردیده بود، به مدت ده سال، در کنار پدر خویش در آن شهر به سر برد. پس از شهاد امام هادی (ع)، امام عسکری به مدت شش سال در همان شهر زیست. از این شش سال، سه سال در زندان بود، و سه سال دیگر نیز، تحت نظر مأموران حکومت و به دور از شیعیانش زندگی کرد.

آن پیشوای بزرگوار، در عنفوان جوانی، در زهد و پرهیزکاری و فضائل علمی و اخلاقی به درجه ای نائل گردید، که حتی دشمنان و مخالفان خط فکری آن حضرت، زبان به مدح وثنای او گشودند.

ابن شهرآشوب، مورخ مشهور، در جلد چهارم از کتاب خود به نام "مناقب آل أبی طالب"، چنین می نگارد:
"حسین ابن محمد اشعری، و محمّد ابن علی روایت کرده اند که از طایفه آل علی در نزد "احمد ابن عبدالله ابن خاقان" در شهر قم، سخن به میان آمد. نامبرده که از ناصبیان و دشمنان سرسخت خاندان امام علی بود گفت: من هیچیک از آنان را مانند حسن ابن علیّ ابن رضا (امام حسن عسکری) ندیده ام. روزی به نزد پدرم (که از وزراء معتمد عباسی بود) آمد. دربان به پدرم اطلاع داد که حسن عسکری آمده است. پدرم به استقبال او رفت و او را بر مصلای خود نشاند و با او به سخن پرداخت و مرتبا می گفت: پدر و مادرم به فدایت. و آنگاه که خواست برود، او را مشایعت نمود. من از پدرم در باره او پرسیدم و او در پاسخ گفت: فرزندم، این شخص، پیشوای رافضه (شیعیان) است. اگر روزی خلافت از بنی عباس گرفته شود، هیچکس از بنی هاشم سزاوار تر از او برای چنین منصبی نیست، به خاطر فضل، پاکدامنی، روزه داری، نماز، و پرهیزکاری و زهد و سایر اخلاق شایسته ای که دارد.
پس  از آن، من همواره از مردم در باره او می پرسیدم، و همه او را مورد تعظیم قرار می دادند و از کرامات او می گفتند. من هیچکس را سرشارتر در علم و دانش، و با گذشت تر، و پاکتر از لحاظ گفتار و کردار، مانند حسن عسکری ندیدم".

ابعاد شخصیت امام حسن عسکری (ع)

امام حسن عسکری (ع)، با اینکه عمر کوتاهی داشت و در سنّ 28 سالگی به شهادت رسید، اما آثار و مواریث گرانبهایی از خود در زمینه های علمی و فرهنگی و اجتماعی بر جای گذاشت.
خدمات گرانبهایی که آن حضرت به جامعه اسلامی و شیعیان ارائه فرمود را می توان به سه بخش اساسی تقسیم کرد:

بخش اول: نشر علوم و معارف اسلامی

امام عسکری (ع) در هر فرصتی که پیش می آمد، با روشهای بدیعی در صدد ترویج معارف ناب اسلامی بر می آمد. این روش ها عبارت بودند از: آموزش حقایق دین از طریق مکاتبه با شیعیان، پاسخ به شبهات عموم مسلمانان در زمینه علوم و معارف دینی، و بیان سخنان حکمت آمیز به صورت موجز به هنگام دیدار با عموم مردم.
در اینجا به منظور رعایت اختصار، نمونه هایی از این تلاش مقدّس را در راه تعلیم دانش و حکمت الهی توسط آن امام فرزانه، از نظر شما می گذرانیم:

الف – پاسخ به شبهات
ابن شهرآشوب در کتاب "المناقب" می نویسد:
"ادریس ابن زیاد" می گوید: من در زمره اهل "غلوّ" بودم و در باره مقالم امامان شیعه ، زیاده روی می کردم. پس برای اینکه با امام حسن عسکری ملاقات کنم، به سوی منطقه عسکر حرکت کردم. به خاطر خستگی ناشی از سفر، در کنار یک حمّام به خواب رفتم. در همان حال، امام عسکری (ع) بر من گذشت و با نوک عصای خود مرا بیدار فرمود. من فورا برخاستم و او را شناختم و دست وی را بوسید. آن حضرت به من فرمود: ای ادریس ! "بل عباد مکرمون، لایسبقونه بالقول و هم بأمره یعملون". یعنی: "بلکه آنان بندگان گرامی خدا هستند، در هیچ کاری از کلام خدا پیشی نمی گیرند، و به فرمان او عمل می نمایند".
با خواندن این آیه از قرآن، آن حضرت به من فهماند که باید امامان خود را بندگان خدا بدانیم و مقام الوهیّت و ربوبیّت برای آنان قائل نباشیم.
آنگاه آن حضرت به راه خود ادامه داد.
این یک نمونه از موارد متعددی است که امام (ع) به منظور پاسخ به شبهه های مردم، حقیقت را تبیین فرموده و پژوهشگران را با اسلام واقعی آشنا نموده است.

ب - راهنمایی دگر اندیشان
همچنین، ابن شهرآشوب در کتاب "المناقب" ، چنین می نگارد:
یعقوب این اسحاق کِندی، فیلسوف معروف عرب در عراق زندگی   می کرد. به امام حسن عسکری خبر رسید که آن دانشمند، در صدد جمع آوری مواردی است که فکر می کند تناقضات قرآن مجید است. روزی امام عسکری علیه السلام در نزد برخی از یاران خود فرمود: فرد توانایی نیست که برود نزد "کندی" و او را راهنمایی کند و او را از این عمل باز دارد؟
یکی از شاگردان "کندی" که در حضور آن حضرت بود گفت: ما شاگردان او هستیم، چگونه می توانیم بر او اعتراض کنیم؟
امام فرمود: به نزد او برو، و به او محبّت کن، و او را یاری نما، و آنگاه که میان شما انس و الفت حاصل شد، به او بگو: پرسشی دارم که می خواهم از شما سؤال کنم. او خواهد گفت: سؤال خود را مطرح کن. آنگاه بگو: اگر آن کسی که قرآن را بیان کرده است حاضر گردد، آیا ممکن است که تصوّر شود که آنچه او از آیات قرآن قصد کرده است، غیر از آن چیزی است که تو فکر می کنی اراده کرده است؟
"کندی" خواهد گفت: این امر ، ممکن است. زیرا او فردی فهیم است.
آنگاه بگو: پس چه می دانی، شاید وی چیز دیگری را که شما از آن آیات فهمیده ای، اراده کرده است، و معانی دیگری منظور نظر او بوده است؟.
آن شاگرد به نزد استادش کندی شتافت و با رعایت دستورالعمل امام عسکری، سؤال یادشده را مطرح کرد.
کندی پس از تأمّل در گفتار مذکور، چنین گفت: تو را سوگند می دهم به من بگو این سخن را از کجا آورده ای؟
شاگرد گفت: این سؤال به ذهنم خطور کرد.
کندی گفت: این سخن با این نحو استدلال، نمی تواند از فردی در حدّ تو باشد.
شاگرد گفت: این سخن را امام حسن عسکری به من آموخت.
کندی گفت: این بیان ، نمی تواند از کسی غیر از آن خاندان باشد.
آنگاه همه آنچه را در زمینه تناقضات قرآن نوشته بود، نابود ساخت.

در این حکایت ، می بینیم که امام عسکری علیه السلام با رعایت احترام دگر اندیشان، با روشی مناسب به راهنمایی آنان می شتافته و راه صواب را به آنان نشان می داده است.

ج - مراسلات علمی
اختناق حاکم بر جامعه شیعیان در عصر خلفای بنی عباس، و ممانعت از برگزاری مجالس علمی به صورت علنی توسط امام عسکری، پیروان آن حضرت را بر آن می داشت تا از طریق نامه نگاری، از منبع علمی آن حضرت استفاده نمایند.
برخی از مکاتبات آن حضرت با معاصرانش، در کتب تاریخ و سیره بیان گردیده است.
به عنوان نمونه، شیخ صدوق در کتاب "التوحید" چنین می نویسد:
آن حضرت در پاسخ سهیل ابن زیاد که در باره توحید، سؤالی پرسیده بود، چنین مکتوب فرمود:
"در باره توحید، سؤال نمودی. خداوند، یکتا و یگانه است، کامل  و  بی نیاز است، نزاده است و زاییده نشده است، آفریننده است، نه آفریده ...، والاتر است از اینکه شبیه و نظیری داشته باشد، اوست و غیر از او نیست، هیچ چیز همانند او نیست، او شنوا و بینا است".

بخش دوم: تربیت نسلی از دانشمندان

تاریخ، نام بسیاری از دانشمندان و فرهیختگان را به عنوان شاگردان مکتب امام عسکری، به ثبت رسانده است.
به عنوان مثال، شیخ طوسی در کتاب "الرجال"، نام 99 نفر از کسانی که از آن حضرت بدون واسطه روایت کرده اند را فهرست کرده است.
در اینجا، مشخصات برخی از آنان را یاد آور می شویم:

  1. احمد ابن ابراهیم ابن اسماعیل. وی از دانشمندان علم لغت بود و در دانش تاریخ و جغرافیا نیز، مهارت داشت. نامبرده دارای تألیفاتی در علوم مزبور ، مانند کتاب "أسماء الجبال و المیاه"، "کتاب بني عقیل"، "کتاب بني نمیر"، "کتاب شعر ثابت ابن قطنة" و امثال آن می باشد.
  2. احمد ابن اسحاق ابن عبدالله الأشعري. وی نیز دارای تألیفات مختلفی مانند "مسائل الرجال" و "علل الصلاة" می باشد.
  3. علیّ ابن حسن ابن فضال. او فردی دانشمند و فقیه بود و کتابهای گوناگونی در علوم مختلف نوشته است. برخی از تألیفات او عبارتند از : "الدلائل"، "المعرفة"، البشارات"، "المواعظ"، "کتاب الرجال"، "کتاب الصلاة"، "کتاب الطبّ"، "کتاب الزکاة"، "الأصفیاء"، "کتاب صفات النبي" و غیره.
  4. سعد ابن عبدالله قمّي. این دانشمند نیز، کتابهای مهمی در علوم حدیث، کلام و فقه، به رشته تحریر در آورده است. برخی از تألیفات او عبارتند از: "کتاب الضیاء في الإمامة"، "مقالات الإمامیّة"، "مناقب رواة الحدیث"، "کتاب الصلاة"، "کتاب الحج"، "کتاب الصوم"، "کتاب الطهارة" و غیر آنها.
  5. فضل ابن شاذان نیشابوري. وی از دانشمندان علم کلام و علم فقه بوده و کتابهایی بدین شرح تألیف کرده است: "کتاب الأعراض و الجواهر"، "کتاب الفرائض"، "کتاب المسائل الأربع في الإمامة"، "کتاب الإیمان"، "کتاب العلل"، "کتاب الردّ علی الغلاة"، "کتاب التوحید"، "مسائل البلدان"، "التنبیه في الجبر و التشبیه"، "کتاب المسائل و الجوابات"، "کتاب الردّ علی المرجئة"، "کتاب الوعد و الوعید"، و غیر آن.

بخش سوم: ایجاد شبکه ارتباطی سیاسی و اجتماعی

امام عسکری (ع)، در کنار جهاد علمی و اخلاقی خود، یک جبهه سیاسی و اجتمعاعی را نیز بنیانگذاری کرد، تا دَین خود را در مبارزه بر علیه حاکمیّت ستمگر زمان که در دست بنی عباس بود، ادا نماید.
در این راستا، شبکه ای به هم پیوسته ، متشکل از نمایندگان آن حضرت در ممالک و شهرهای مختلف، تشکیل شد. سران این حرکت سیاسی- اجتماعی، از طریق پیک های پنهان و نامه نگاری با آن حضرت، در ارتباط با تصمیم گیری های ایشان بودند و هریک از آنان، در قلمرو خویش، وظائف محوّله را انجام می داد.

به عنوان مثال، نماینده آن حضرت در منطقه شرق ایران، شامل نیشابور، "ابراهیم ابن عبده" بوده است.
بر اساس سخن "کشّي" در کتاب رجال خود، آن حضرت در نامه ای که خطاب به "عبدالله ابن حمدون" نگاشته است، نماینده خود در آن منطقه را چنین معرفی می نماید:

"من ابراهیم ابن عبده را به عنوان نماینده خود منصوب نموده ام، تا مردمان آن سامان، حقوق شرعی را به او بپردازند. او از نظر من، فردی درستکار است و من وی را امین خویش در نزد محبّان و پیروان خود در آن سرزمین انتخاب کرده ام.
پرهیزکار و پارسا باشید، و در اداء حقوق واجب، کوتاهی نکنید...".

نماینده دیگر آن حضرت در شهر سامرّاء مستقر بود. وی که "مبارک" نام داشت، از خدمتگزاران ایشان قلمداد می گردید.

نماینده معروف دیگر ایشان، "ابراهیم ابن مهزیار اهوازی" بوده است که در منطقه خوزستان استقرار داشته و با امام عسکری (ع) در ارتباط نزدیک بوده است.

همچنین، نمایندگی آن حضرت در شهر قم که همواره از پایگاه های مهم تشیّع محسوب می گردیده، بر عهده "احمد ابن اسحاق اشعری" بوده است.

"عثمان ابن سعید سمّان" نیز، از جمله نمایندگان امام عسکری بود که مقامی والا در این شبکه سیاسی- اجتماعی داشت، و پس از شهادت آن حضرت، برای مدّتی، به عنوان نایب خاصّ امام زمان (ع) انجام وظیفه کرد.

با مطالعه سیره امام عسکری (ع) به خوبی روشن می گردد که تشکیل این شبکه وسیع ارتباطی و نصب نمایندگانی عالم و توانا در ایران و عراق، توانست وسیله ای برای انسجام جامعه شیعیان، و حفظ ارتباط مستمرّ مردم با آن حضرت باشد و در آن جوّ سنگین خفقان سیاسی که بنی عباس ایجاد کرده بودند، راهی به سوی مبارزه بر علیه دیکتاری آن دوران بگشاید. همچنین، این نظام ارتباطی، زمینه را برای تأمین شرایط لازم در زمان غیبت صغرای امام مهدی (عجّل الله تعالی فرجه) فراهم ساخت و توانست در آن دوران حسّاس، نقش آفرین باشد.

 

 

Exit