شرح حال امام صادق (ع)
متن سخنرانی آیة الله حسینی نسب
مظهر صداقت، و خورشید هدایت، و سرچشمه حکمت، امام صادق علیه السلام، نه تنها رهبر شیعیان و بنیانگذار فقه جعفری است، بلکه یکی از مفاخر بزرگ علمی جهان، و ستاره ای درخشان در آسمان معرفت بشری قلمداد می گردد.
نام آن حضرت : جعفر
کنیه ایشان : ابو عبدالله
لقب های ایشان : صادق (راستگو)، صابر، فاضل و طاهر
نام پدر ایشان : امام محمد باقر (ع)
نام مادر ایشان : امّ فروه
تاریخ تولّد : هیفدهم ماه ربیع الأول سال 83 هجری.
تاریخ شهادت: روز بیست و پنجم ماه شوال، سال 148 هجری.
مدّت امامت ایشان: 34 سال.
امام جعفر صادق (ع) ششمین پیشوای شیعیان قلمداد می گردد، در عین حال، بسیاری از پیروان مذاهب دیگر مانند اهل تصوف و عرفان در میان اهل سنّت، آن حضرت را از جمله پیشوایان خود در زمینه معارف عالیه الهی به حساب می آورند.
به عنوان مثال، فریدالدین عطار نیشابوری در کتاب "تذکرة الاولیاء" ، نام و شرح حال آن حضرت را در صدر کتاب خود قرار داده است و ایشان را چنین توصیف می کند:
"آن سلطان ملّت مصطفوی، آن برهان حجّت نبوی، آن عالِم صدّیق، آن عالَم تحقیق، آن میوه دل اولیاء، آن گوشه جگر انبیاء، آن ناقل علی، آن وارث نبی، آن عارف عاشق، ابومحمد جعفر صادق (رضی الله عنه)...".
آنگاه در تبیین اینکه چرا چنین انتخابی را در کتاب خود انجام داده است، چنین می نگارد:
"قدوه جمله مشایخ بود، و اعتماد همه بر او بود، و مقتدای مطلق بود، و همه الهیان را شیخ بود، و همه محمدیان را امام بود. هم اهل ذوق را پیشرو بود، و هم اهل عشق را پیشوا. هم عُبّاد را مقدّم بود، و هم زُهّاد را مکرّم. هم در تصنیف اسرار حقائق، خطیر بود؛ و هم در لطائف اسرار تنزیل و تفسیر، بی نظیر".
علاوه بر اهل تصوّف و عرفان، دیگر علماء بزرگ اهل سنّت نیز، آن حضرت را به عنوان شخصیتی بارز و کم نظیر در ترویج علوم انسانی و معارف اسلامی قلمداد کرده اند.
به عنوان مثال، جاحظ (یکی از دانشمندان و ادیبان بزرگ) در باره آن حضرت، چین می گوید:
"جعفر ابن محمد، الذي ملأ الدنیا علمه و فقهه". (شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، جلد 15، صفحه 273).
یعنی: جعفر ابن محمد کسی بود که جهان را با دانش و فقه خود، سرشار ساخت.
همچنین، "یعقوبی" ، مورّخ مشهور، در جلد چهارم از کتاب تاریخ خود در باره آن حضرت چنین می نویسد:
"کان أفضل الناس و أعلمهم بدین الله، و کان أهل العلم الذین سمعوا منه إذا رووا عنه، قالوا: أخبرنا العالم".
یعنی: او والاترین مردم بود، و دانشمند ترین آن ها نسبت به دین خدا، و هنگامی که دانشمندان دیگر از او روایت می کردند، چنین می گفتند: عالِم به ما چنین فرموده است.
ابوالفتح شهرستانی، صاحب کتاب معروف "الملل و النحل" نیز، در کتاب مذکور، از امام صادق (ع)، چنین نام می برد:
"هو ذو علم غزیر في الدین، و أدب کامل في الحکمة، و زهد بالغ في الدنیا، و ورع تامّ عن الشهوات".
یعنی: او صاحب دانشی سرشار در دین بود، و دارای ادب کامل در حکمت، و پارسایی جامع در امور دنیا، و پرهیزکاری تامّ نسبت به هواهای نفسانی.
محمّد ابوزهره، دانشمند و استاد بزرگ دانشگاه "الأهر" در مصر، در آغاز کتاب خود تحت عنوان "الإمام الصادق"، پیرامون شخصیت آن حضرت چنین می نگارد:
"اما بعد، فإننا قد اعتزمنا بعون الله و توفیقه أن نکتب عن الإمام جعفر الصادق...، فقد کان أبوحنیفة یروي عنه و یراه أعلم الناس باختلاف الناس، و أوسع الفقهاء إحاطة، و کان الإمام المالک یختلف إلیه دارسا و راویا، و کان له فضل الاستاذیة علی أبي حنیفة و مالک...".
یعنی: امّا بعد، تصمیم گرفته ایم با یاری خداوند و توفیق او در باره امام جعفر صادق بنویسیم...، ابوحنیفه از وی روایت کرده و او را دانشمندترین مردم با گوناگونی آنها می دانسته است، او امام صادق را به عنوان مسلّط ترین افراد به علم فقه قلمداد نموده است. و إمام مالک هم به عنوان دانشجو و راوی به نزد او می رفته است. امام صادق، برتری استادی ابوحنیفه و مالک را داشته است.
در این عبارت، مشاهده می کنیم که استاد مشهور دانشگاه دینی "الأزهر"، امام صادق (ع) را به عنوان استاد رؤسای دو مذهب از چهار مذهب بزرگ اهل سنّت (یعنی: مذهب حنفی و مذهب مالکی) معرفی می کند.
در پرتو آنچه گذشت، روشن گردید که شخصیت امام صادق (ع)، یک شخصیت فرا مذهبی است که نه تنها پیراوان مذهب جعفری به ایشان افتخار می کنند، بلکه اندیشمندان مذاهب دیگر نیز، آن حضرت را به عنوان فرازانه ای بزرگ و استاد پیشوایان خود، قلمداد می کنند.
أبعاد شخصیت امام صادق (ع)
زندگانی امام صادق (ع)، شامل جنبه های گوناگونی مانند ابعاد سیاسی، علمی، فقهی، اخلاقی و تربیتی می گردد که بررسی جامع همه این ابعاد، در این نوشتار موجز، نمی گنجد.
بنا بر این، تلاش می کنیم در اینجا، به صورت گذرا، نمودار مختصری از جلوه های حیات باشکوه آن بزرگمرد تاریخ بشریت را از نظر شما بگذرانیم.
وضعیت سیاسی عصر امام صادق
از اواخر دوران حکومت "بنی امیّه" و آغاز دوران روی کار آمدن دولت "بنی عباس" در سال 132 هجری، امام صادق (ع) و یاران و پیروانش، تحت فشار سیاسی سنگینی قرار داشتند. وجود احادیث متعددی از آن حضرت در خصوص ضرورت رعایت تقیّه، نشانگر آن است که نه تنها خود آن حضرت، بلکه اصحاب و اتباع ایشان نیز، همواره در معرض کشته شدن و تحت شکنجه قرار گرفتن توسط فرمانروایان آن دو حکومت جائر بوده اند.
حسن ابن سلیمان حلّی در کتاب "مختصر بصائر الدرجات" روایت کرده است که منصور عباسی، دومین خلیفه از بنی عباس، جاسوسانی را در شهر مدینه گماشته بود تا یاران امام صادق را شناسایی کنند و گردن بزنند.
همچنین بنا به نقل از ابوعبدالله واقدی در کتاب "المنتخب من ذیل المذیل" (نوشته طبری) روایت شده است که منصور عباسی دستور داد تا یکی از خدمتگذاران امام صادق به نام "معتب" را یکهزار تازیانه بزنند، و آن یار وفادار امام، در زیر ضربات شلاق ستم، از دنیا رفت.
خود آن حضرت هم بارها توسط خلفای بنی عباس به مقر دیکتاتوری آن سفاکان فراخوانده شد و سرانجام، به فرمان حاکم مستبدّ عباسی، به شهادت رسید.
در عین حال، حوادث مهمی در این دوران پرفراز و نشیب از تاریخ اسلام، رخ داده است که مهمترین آنها قیام زید ابن علیّ ابن الحسین در سال 122 هجری در شهر کوفه بر علیه هشام ابن عبدالملک، و قیام محمّد ابن عبدالله ابن حسن (معروف به نفس زکیّه) در سال 145 هجری در شهر مدینه بر علیه منصور عباسی، و قیام ابراهیم ابن عبدالله ابن حسن در شهر بصره بر علیه حکومت بنی عباس می باشد.
همه این نهضت ها به صورت نافرجام بود و پس از اندکی مقاومت، با شکست مواجه شد.
از اینرو، امام صادق (ع) بر آن شد تا مخالفت و مبارزه خود را با حکومت استبدادی بنی عباس به صورت مخفیانه ادامه دهد.
سرانجام، آن حضرت نیز، در راه احقاق حق و نبرد با ستمگران زمان، در سال 148 هجری، به دستور منصور عباسی به شهادت رسید.
بُعد علمی امام صادق (ع)
اگر بخواهیم فعالیت های علمی آن حضرت را به صورت فشرده در یک تقسیم بندی کوتاه بیان کنیم، باید به سه بخش از خدمات علمی آن پیشوار فرزانه اشاره داشته باشیم:
الف – ترویج علوم اسلامی
هیچیک از پیشوایان دینی، به اندازه امام صادق علیه السلام، فرصت نیافت تا علوم و معارف اسلامی مانند علم فقه، علم حدیث، تفسیر قرآن، علم کلام، و امثال آن را در جهان اسلام، ترویج نماید.
شیخ مفید در کتاب "الارشاد"، در باره نقش آن حضرت در این زمینه، چنین می نگارد:
"و کان الصادق جعفر ابن محمد ابن علیّ ابن الحسین (ع) من بین إخوته خلیفة أبیه محمد ابن علی (ع)، و وصیّه القائم بالإمامة من بعده، و برز علی جماعتهم بالفضل و کان أنبههم ذکرا و أعظمهم قدرا، و أجلّهم في العامّة و الخاصة، و نقل الناس عنه من العلوم ما سارت به الرکبان و انتشرت ذکره في البلدان، و لم ینقل عن أحد من أهل بیته العلماء ما نقل عنه، و لا لقي أحد منهم من أهل الآثار و نقلة الأخبار، و لانقلوا عنهم کما نقلوا عن أبي عبدالله (ع)، فإنّ أصحاب الحدیث قد جمعوا أسماء الرواة عنه من الثقات علی اختلافهم في الآراء و المقالات، فکانوا أربعة آلاف رجل".
یعنی: جعفر ابن محمد ابن علی ابن الحسین (امام صادق) علیه السلام، از میان برادرانش به عنوان جانشین و وصی و امام پس از پدر خویش امام محمد باقر (ع) بود، و نسبت به همه آنان برتر و آگاه تر و بزرگوارتر در نزد عام و خاص بود. مردم، سخنان بی شماری را از وی نقل کرده اند تا جایی که نام او در جهان طنین انداز گردید. از هیچیک از اهل بیت (ع) به اندازه آن حضرت، روایت نشده است. هیچکس به اندازه امام صادق ، منبع نقل آثار علمی و أحادیث اسلامی نبوده است. راویان حدیث، چهار هزار نفر از افراد موثق را از اهل مذاهب و افکار گوناگون نام برده اند، که از وی روایت کرده اند.
ب – آموزش و گسترش علوم انسانی
امام صادق (ع) علاوه بر ترویج علوم اسلامی، در صدر بر آمد تا علوم انسانی ، علوم پایه ، علم هیأت و فلسفه را نیز در جامعه اسلامی گسترش دهد.
در اینجا، تاریخچه مختصری را از سیر انتقال علوم و فلسفه یونان از آتن به اسکندریه در مصر، و از آنجا به مدینه منوره که قلب جهان اسلام محسوب می گردید، یاد آور می شویم:
بروز جنگ های طولانی و طاقت فرسا ، موجب فروپاشی نظام آتن در سال 327 قبل از میلاد و انضمام یونان به امپراطوری روم در سال 146 قبل از میلاد گردید. سقوط وحشتناک آن سامان و ظهور و رواج مکاتب مخالف فلسفه و فشارهای سیاسی و مذهبی مخالفان ، عرصه را بر فیلسوفان آن دیار تنگ کرد. دانشمندان این رشته به تدریج بار سفر بستند و گروهی به "رم" در ایتالیا مهاجرت کردند و گروهی دیگر عازم "اسکندریه" در مصر شدند.
این دانشمندان مهاجر با آموزش فلسفه و تربیت نسل جدیدی از فیلسوفان در آن دیار ، زمینه را برای ظهور مکاتب فلسفی دیگری را مانند مکتب "نوفیثاغوری" و مکتب "نوافلاطونی" فراهم ساختند. پیروان این مکاتب معتقد بودند که شناخت ذات خداوند ناممکن است، و نفس انسان از عالم علوی به این جهان دنیوی آمده است.
نظریه پردازان بارز مکتب "نوفیثاغوری" عبارتند از: "نیگیدیوس فیگولوس"، "سوتیون"، "آپولونیوس تیانایی" و "نیکوماخوس گراسایی".
بنیانگذار مکتب "نو افلاطونی" هم شخصی به نام "آمونیوس ساکاس" بوده که سمت استادی "افلوطین" (متوفای سال 270 میلادی) را بر عهده داشته است.
پس از ظهور اسلام ، فلسفه یونانی از طریق مصر ، به حوزه های علمیه اسلامی وارد گردید. بر مبنای تحقیقات مرکز مطالعات اسلامی استراسبورگ در فرانسه، برخی از بازرگانان مسلمان در زمان امام باقر و امام صادق (ع) ، با سفر به اسکندریه در مصر، کتب فلسفی و نجومی فلاسفه پیشین یونان را به مدینه آوردند. امام محمد باقر، و پس از ایشان امام جعفر صادق، نخستین بزرگان اسلام بودند که شاگردان خود را به فراگرفتن این علوم ترغیب نمودند و خود نیز، با تشکیل کرسی های تدریس در مسجد النبي، به آموزش این علوم و امثال آنها پرداختند.
این امر باعث شد تا در دوران شکوفایی علمی جهان اسلام، دانشهای مذکور، توسط دانشمندان بزرگی چون کندی، ابن سینا، ابن رشد، فارابی و خواجه نصیر الدین طوسی، در مراکز علمی و آموزشی جهان اسلام به اوج شهرت خود رسید و در پرتو پژوهش های محققان بزرگ مسلمان ، بر غنای آن افزوده شد.
علاوه بر این علوم، امام صادق علیه السلام، شاگردانی را در زمینه دانش های دیگر مانند گیاه شناسی، شیمی، و علم پزشکی تربیت نمود. به عنوان مثال، جابر ابن حیان را می توان نام برد که به عنوان پدر علم شیمی شناخته می شود. همچنین، سخنان بسیاری از ایشان در زمینه حفظ صحت و سلامتی و درمان بیماری ها رسیده است که بخشی از آنها در کتابهایی مانند "طبّ الصادق" و امثال آن گرد آوری شده است.
برای توضیح بیشتر، می توانید به کتاب "مغز متفکر جهان تشیّع" مراجعه نمایید.
ج - تربیت شاگردان
با مطالعه تاریخ اسلام به این تنیجه می رسیم که نخستین دانشگاه جامع علوم، توسط امام صادق (ع) در شهر مدینه بنیانگذاری گردید. تعداد چهار هزار نفر از دانش پژوهان از فرقه ها و مذاهب گوناگون در این دانشگاه، در رشته های مختلف علمی، به آموختن پرداختند.
حافظ ابن عقده الزیدی، در کتاب رجال خود، نام چهار هزار نفر را که در مکتب علمی امام صادق (ع) تحصیل کرده اند و از ایشان روایت نموده اند، بیان کرده است. (أعیان الشیعة، جلد 1، صفحه 661).
همچنین، محمد فرید وجدی، صاحب دائرة المعارف قرن بیستم، در جلد سوم این کتاب، چنین می گوید:
"أبوعبدالله جعفر ابن محمد الصادق ابن محمد الباقر ابن زین العابدین ابن الحسین ابن علی ابن أبي طالب هو أحد أئمّة الإثنی عشر علی مذهب الإمامیّة، کان من سادات أهل البیت النبوي، لقّب بالصادق لصدقه في کلامه، کان من أفاضل الناس، و له مقالات في صناعة الکیمیاء...، و کان تلمیذه أبو موسی جابر ابن حیّان الصوفي الطرطوسي قد ألّف کتابا یشتمل علی ألف ورقة تتضمّن رسائل جعفر الصادق، و هي خمسمائة رسالة".
یعنی: ابوعبدالله جعفر ابن محمد صادق، فرزند محمد باقر، فرزند زین العابدین، فرزند حسین ابن علی ابن أبی طالب، یکی از پیشوایان دوازده گانه در مذهب امامیة است. او از بزرگان اهل بیت پیامبر بود. از آنجا که در سخنانش راستگو بود، به عنوان صادق نامیده شد. او از بهترین مردمان بود، و مقالاتی در صنعت علم شیمی دارد...، شاگرد وی، ابوموسی جابر ابن حیان صوفی طرطوسی بود که کتابی مشتمل بر هزار ورق نوشته و شامل پانصد رساله از جعفر صادق می باشد.
برخی از دیگر شاگردان مکتب آن حضرت عبارت بودند از: زرارة ابن أعین، أبوحمزة ثمالی، أبوبصیر، أبان ابن تغلب، و هشام ابن حکم. هر یک از این ستارگان آسمان علم، در رشته ای از دانش های اسلامی و علوم بشری، استادی زبردست بودند و دانشمندان علم رجال، شرح حال این بزرگان را در کتب رجالی به تفصیل بیان نموده اند. |