پیشگفتار
به نام خداوند بخشنده مهربان
از یکسو:
زن ، تجلیگاه جمال و زیبایی خداوند است.
زن ، با وفاترین حامی مصلحان بزرگ الهی بوده است:
حوّا ، نخستین همدم آدم،
یوکابد ، اولین حامی موسی،
مریم ، نخستین پشتیبان عیسی،
خدیجه ، اولین ایمان آورنده به محمد و با وفاترین یار او.
زن ، والاترین جلوه گاه حمایت و دلسوزی و تربیت است. از اینرو، مقام "مادر" یعنی عالیترین رتبه در پیشگاه خداوند را احراز می کند.
زن ، مظهر آرامش است. از اینرو، با پیمان همسری، مرد را به ساحل آرامش خاطر نائل می سازد.
زن ، تبلور عاطفه و محبّت است. از اینرو، بهترین پرستار و مرهم گذار رنج های دیگران در جامعه است.
زن ، استوار ترین ستون تربیت و سلامت روانی در خانواده و جامعه است. از اینرو، دامان پرمهر مادر، خاستگاه پرورش نخبگان و اندیشمندان بزرگ جهان می باشد.
از سوی دیگر:
هیچ قشری از جامعه در طول تاریخ بشریت، به اندازه زنان، مورد ظلم و ستم قرار نگرفته است. ستمی که با نگارش هیچ کتابی قابل بیان نیست و با ساختن هیچ فیلم و سریالی قابل نمایش دادن نمی باشد.
زن ، از جنس لطیف است ، گرچه از جهات فکری و معنوی دارای امتیازاتی نسبت به مرد می باشد، اما از نظر ساختار جسمانی ظریفتر از مردان است. از اینرو در بسیاری از برهه های تاریخ، محکوم به تحمل ظلم و ضرب و شتم از جانب مردان بوده است.
حکومت ها ، زن را همواره بعنوان شهروند درجه دو دانسته اند و با این تصوّر ظالمانه، او را از احراز مدیریت های کلان کشوری ، باز داشته اند. در بسیاری از برهه های تاریخ نیز، زنان را از بدیهی ترین حقوق طبیعی مانند حق مالکیت، حق رأی و حق همطرازی با مردان در کسب منزلت های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی، محروم نموده اند.
فقیهان و مفتیان تند رو در عمده ادیان ، وجود زن را به عنوان "عورت" یعنی شیئی که همواره باید پوشیده باشد، قلمداد کرده اند و از این رهگذر ، او را به انزوا کشانده و از برخی حقوق و مواهب زندگی محروم ساخته اند.
فرهنگ های مردسالارانه ، زن را به عنوان قشری که باید مطیع و فرمانبر و خاموش باشد ، از حقوق طبیعی خود در زندگی باز داشته اند.
بسیاری از منادیان شریعت، زنان را از تصدّی مقام ولایت در حکومت ، مرجعیت دینی، ریاست بر جامعه و حتی پست وزارت، باز داشته اند.
علاوه بر عرصه های سیاسی، در حوزه اجتماعی نیز، همواره زنان با ممنوعیت های غیر منصفانه ای روبرو گردیده اند.
یک منادی شریعت فریاد می زند که زنان نباید به استادیوم ورزشی بروند، زیرا بعضی از مردها به هم ناسزا می گویند. او نمی گوید مردهایی که به هم ناسزا می گویند نروند، تا مانعی برای رفتن زنان نباشد.
این در حالی است که هیچ دلیل شرعی معتبر بر منع زنان از حضور در ورزشگاه ها دلالت ندارد.
خطیبی دیگر در نماز جمعه بانگ بر می آورد که زنان نباید حتی با مراعات حجاب، دوچرخه سواری کنند، در حالی که این عمل، نوعی ورزش برای سلامتی بدن و استفاده از وسیله ای نقلیه بدون ایجاد آلودگی هوا محسوب می شود و هیچ دلیل و أماره شرعی معتبر بر منع این رفتار ، دلالت نمی کند.
فقیهی اعلام می کند که برای ممانعت از عدم پوشش همه موی زنان، باید با اقدام قهرآمیز با بانوان رفتار شود. در حالی که چنین رفتار قهرآمیزی حتی در صدر اسلام نیز در حق زنان اعمال نگردیده است.
دیگری نیز، حتی پوشیدن عینک آفتابی را برای زنان جایز نمی داند و آن را مصداق تبرّج جاهلیت معرفی می کند. در حالی که استفاده از این ابزار در عصر حاضر برای حفاظت از چشمان در برابر اشعه زیانبار خورشید است.
در کشورهای به ظاهر متمدّن غربی نیز، ظلم به زنان به اشکال دیگری رواج دارد.
به عنوان مثال، دولت های کشورهای اروپایی مانند آلمان، هلند، بلژیک و امثال آن ها، تن فروشی را برای زنان رسمیت بخشیده اند و در مقام استدلال می گویند: با این اقدام، نسبت به مقدار درآمد زنان تن فروش آگاه می شویم و می توانیم مبلغی از درآمد آنان را به عنوان مالیات، از آنان اخذ کنیم.
تن فروشی برای زنان، بزرگترین شکنجه روحی است و تنها در صورتی که یک زن از نظر اقتصادی به بن بست زندگی رسیده باشد و هیچ چاره دیگری برای زنده ماندن نداشته باشد، به آن تن می دهد. بسیاری از آنان که ناچار به این عمل شده اند به بیماری های روانی وخیم مبتلا می شوند و یا خودکشی می کنند.
می بینیم دولت هایی که خود را مترقی و مدرن و حامی حقوق بشر و مدافع زنان قلمداد می کنند نیز، به جای حمایت مالی از زنان نیازمند ، برای چپاول بخشی از درآمد همراه با شکنجهروحی آنگروه از زنان به عنوان مالیات، دندان تیز کرده اند.
بنا بر این:
آیا زنان ستمدیده حق ندارند بر سر ناجوانمردی ها و ستمهایی که در طول تاریخ تحمل کرده اند فریاد بزنند و بگوید: زن ، زندگی ، آزادی.
زن ، به عنوان مظهر جمال الهی و کانون عطوفت و مهرورزی، به منظور تربیت نسل های آینده و ایجاد آرامش روحی در خانواده و جامعه ، خواستار دسترسی به مواهب زندگی و حقوق طبیعی خویش است، تا بتواند سرچشمه زلالی برای تأمین آرامش و محبّت و حیات بخشی به خانواده و جامعه باشد ؛ و فراهم شده حقوق زنان، تنها در پرتو آزادی آنان از قید و بندهای ساختگی زن ستیزان، حاصل می گردد.
در این نوشتار موجز ، به مباحث ذیل خواهیم پرداخت:
- مقام و منزلت زن.
- نقش اجتماعی زنان در فراهم ساختن زندگی سالم و با نشاط برای خانواده و جامعه.
- حقوق اساسی زنان و آزادی آنان از زندان انزوا و زنجیر محرومیت ها.
*****